۱۸ اردیبهشت ۱۳۸۸

جمعه برای زندگی

امروز در یک اقدام غافلگیر کننده همایون خیری عزیز به من گفت که اگر بخواهی می‌توانی برای بخش" جمعه برای زندگی" در وبلاگ من مطلب بنویسی و البته نیم ساعت هم بیشتر وقت نداری! جدا از این که غافلگیر شده بودم خوب مسلما دلم هم می‌خواست بنویسم. بدون معطلی مطلبی را که چند وقت بود در ذهنم بود نوشتم و فرستادم. همایون عزیز هم روی من را زمین نزد و قبول کرد. اول می‌خواستم مطلب را اینجا بگذارم ولی بعد دیدم مزه اش به همین است که در وبلاگ خودش خوانده شود. پس مطلب من را حتما در وبلاگ آزاد نویس بخوانید و همان‌جا هم نظر بدهید.
البته گویا وبلاگ آزاد نویس در ایران ف.ی.ل.ت.ر شده. پس ناچارا مطلب این جا هم می‌گذارم .
(راستی این چند وقت که نبودم حسابی اسیر این پایان نامه بودم حالا دارم سعی می کنم که باز دوباره برگردم)۱

ایرانی‌ها در مالزی

زندگی در مالزی کشوری که مخلوطی از فرهنگ های مختلف است باعث شده که یک جور دیگر به خودم و ایرانی بودنم نگاه کنم. مالزی کشوری است با پتانسیل بالا برای قبول ملیت‌ها و فرهنگ‌های مختلف. مسلمان، هندو، بودایی و مسیحی به راحتی کنار هم زندگی می‌کنند؛ اعیاد همه این دین‌ها تعطیل رسمی است، سالی چهار بار مراسم سال نو برگزار می‌شود ( چینی ها، هندی ها، مسلمان ها و مسیحی ها). مردم مالزی به شما از هر نژاد و کشوری که باشید احترام می‌گذارند و امکان ندارد احساس برتری نسبت به شما داشته باشند.

ما ایرانیان دائما برای شهرهای مختلف کشورمان جوک می‌سازیم و یکدیگر را مسخره می‌کنیم. مردم تهران که هیچ جایی دیگر از ایران (شهرستان‌ها) را قبول ندارند و شهرهای دیگر هم شهرهای کوچک‌تر از خودشان را. بودایی و هندو را بت پرست می‌دانیم و در دل به آن‌ها می‌خندیم در حالی که در مالزی که کشوری مسلمان است در هر محله یک مسجد، یک معبد بودایی و یک معبد برای هندوها وجود دارد با خدایانشان، هیچ کس بی احترامی به‌ آن‌ها نمی کند آتش نمی زند و آشغال کنارش نمی ریزد.

چندین هزار دانشجویی ایرانی در مالزی در حال تحصیل هستنند که اکثرا استادشان را قبول ندارند و آن‌ها را بی‌سواد می‌دانند. به با دست غذا خوردنشان می خنددند و همیشه شاکی هستنند. از غذاهای اینجا ایراد می‌گیرند، سرسبزی استوایی مالزی را دوست ندارند که " اه خسته شدیم از این همه جنگل"، رانندگی آرام و بی‌اضطراب مردم مالزی را مسخره می‌کنند که "بلد نیستنند بوق بزنند و چراغ بدهند" . ایرانی ها حتی در کشوری که میهمانش هستند هم فرهنگش را قبول نمی‌کنند. ما ایرانی‌ها خیلی به فرهنگ و تمدن خودمان افتخار می‌کنیم ولی توان پذیرش یک فرهنگ کمی متفاوت‌تر از خودمان را نداریم ما همیشه بهترین، با فرهنگ‌ترین، با هوش‌ترین و زیباترین ملت دنیا بوده‌ایم ولی این که اکنون چه هستیم بماند.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

Powered By Blogger